بگذار مردم بگويند کفر ميگويد گفتم مردم ؟ اصلا من را چه به مردم! من را همان خدا که چشمانِ تو را آفريد تا من ديوانه ات شوم کافيست ! همه ي چيز زيرِ سرِ همين خداست که تو را بي هيچ دليلي آنقــــدر برايِ دلِ من عزيز کرده که حتي به وقتِ دلگيري دلتنگت باشم. همين خدايي که ميداند تو گذرت هم به اين حوالي نميخورد؛ اما باز کلمات را وادار به نوشتن براي تو ميکند… من ؛ جاي تمام کساني که کنارت هستند، جاي تمام کساني که تو را ميبينند، جاي تمام کساني که در قابِ چشمانت جا دارند،جاي تمام کساني که تو هر روز از حواليِ شان گذر ميکني؛ دلم برايت تنگ شده…
مي خواستم بگويم
چـه اندازه دوستت دارم
اما براي بيانش
واژههاي مناسبي پيدا نمي کنم
درباره این سایت